ازدواج سفید از منظر روانشناسی

 

ازدواج سفید کابوس جامعه ایرانی یا رویایی شیرین؟

 امروزه در جامعه، جوانانی را می‌‌بینیم که بنا به دلایل کاملا شخصی و یا اجتماعی، شرایطی متفاوت از عرف جامعه را، برای خود برگزیده اند، که در اصطلاح  از آن به نام ازدواج سفید یاد می‌شود، اما در ابتدا باید بدانیم که ازدواج سفید چیست و چرا به آن سفید می گوییم؟ همانطور که از نام این ازدواج پیداست،هیچ مدرکی بر شرعی و یا قانونی بودن این ازدواج وجود ندارد، در اصطلاح، کاغذ کاملا سفید است، که این تصمیم کاملا تحت‌تاثیرعوامل مختلفی، صورت می‌گیرد.

 

در این مقاله، به هیچ وجه، به دنبال رد و یا تایید این سبک زندگی نخواهیم بود، بلکه درصدد هستیم تا از لحاظ روانشناسی و بررسی جوانب این ازدواج از دیدگاهی منطقی و عقلی، به سوالاتی نظیر دلایل ازدواج سفید در ایران، فواید ازدواج سفید و معضلات ازدواج سفید، بپردازیم.

 

در ابتدا می‌خواهیم به پاسخی روشن از اینکه ازدواج سفید چیست؟ بپردازیم.

 در این سبک زندگی، دختر و پسری تصمیم میگیرند بدون رفتن زیر بار شرع و عرف، بر اساس تمایل قلبی خود به زندگی با شریک مورد نظر خودبپردازند، اغلب این زوج ها از زیر بار مسائل مالی خود به طور کامل برمی آیند و حمایت عاطفی و مالی از طرف خانواده ها نمی‌شوند. عوامل و شرایطی

همچون مشکلات جدی اقتصادی، بیکاری، افزایش فقر، بلاتکلیفی های سیاسی و اجتماعی، اینترنت و رسانه های اجتماعی به تشدید بیشتر این وضعیت کمک کرده است. همچنین این اتفاق در افرادی که دچار خشم پنهان و یا افسردگی پنهان هستند رواج بیشتری دارد همین‌طور در افرادی که عمیقا احساس تنهایی می‌کنند و تصور میکنند با هیچکس نمیتوانند رابطه ای جاودانه داشته باشند که کاملا با روش های روان درمانی، قابل کنترل و درمان است.

مطالعات اولیه نشان می‌دهد که کسانی که این نوع سبک را برای خود برگزیده اند تقریباً همه زوج‌های مجرد از اقشار مختلف جامعه هستند، اما بیشتر آنها بعد از انقلاب متولد شده‌اند، تقریباً همه تحصیلات دانشگاهی دارند و به خوبی از سبک زندگی غیرمتعارف جدید خود آگاه هستند.

 

 دلایل ازدواج سفید در ایران

هر اتفاقی در زندگی، وابسته به علت و یا علت هاییست،

برخی از دلایل گرایش جوانان به ازدواج سفید به شرح زیر است:

  1. مشکلات مالی و عدم توانایی برای تامین هزینه های ازدواج و زندگی
  2. فرار و یا ترس از مسئولیت پذیری و تعهد
  3. مقابله با تحمیل نظر خانواده ها برای ازدواج
  4. اختلالات شخصیتی نظیر هوس بازی، تنوع طلبی
  5. قبیح بودن و سرسام آور بودنِ مراحل طلاق
  6. و..

این موضوع بیشتر نیازمند حساسیت و همکاری والدین است. زیرا دختر و پسری که در White Marriage قرار داشته و یا به آن تمایل دارند تلاش قابل توجهی برای مقابله با آن نخواهند کرد. دلیل اینکه ظاهر فریبنده این نوع پیوند، مانع از رفتار منطقی خواهد شد. بنابراین در این حالت، والدین نقش بسیار پررنگی در این زمینه دارند.

 

حکم ازدواج سفید در ایران

در این مورد نیز والدین نقش بسیار پررنگی دارند. در صورتی که فرزندتان ازدواج سفید کرده است قبل از هر عکس العملی می بایست آرامش خود را حفظ کنید. با برخورد غیراصولی با این موضوع شاید کار بدتر از این شده و فرزند خود را جسورتر کنید. حل این مشکل می بایست با توجه به شرایط موجود در خانواده و فرزندان انجام شود.

معضلات ازدواج سفید چیست؟

زمانی که یک اقدام غیرقانونی و غیرشرعی صورت می گیرد، قاعدتا تبعات بسیاری نیز خواهد داشت. تبعات اجتماعی یکی از مواردی است که به سراغ شخص خواهد آمد و ممکن است مشکلات متعددی را برای او به همراه داشته باشد. حتی اگر این اتفاق بصورت کاملا مخفیانه صورت گرفته و کسی متوجه این موضوع نشود پیامدهای فردی نیز در پی خواهد داشت این تبعات برای شریک دختر در جامعه امروزه، بیشتر خواهد بود.

 

 

به نظر شما، کدام راه منطقی تر وکم دردسرتر است؟

به نظر شما اگر قراربر ازدواج به سبک سفید باشد و شریکی در زندگی ما وجود داشته باشد که هر لحظه امکان تنها گذاشتن آن فرد وجود داشته باشد و هم‌چنین هزینه هایی از قبیل اجاره خانه و خورد و خوراک را متحمل شویم، چرا روشی کم دردسرتر را  انتخاب نکنیم؟ البته دائما استرس خيانت را در ازدواج سفید، خواهیم داشت ، زیرا هیچ قانونی از حق و حقوق های فرد در ازدواج سفید حمایت نمی کند، فرد در هر لحظه از زندگی با شریک خود، به راحتی می تواند زیر قول و قرارهای به اصطلاح قلبی خود بزند و تنهایی عمیق تری را برای فرد آسیب دیده به وجود بیاورد. در این سبک فرد یک نارضایتی قلبی وکاملا شخصی از خودش خواهد داشت، زیرا از قبیل اینکه خانواده معمولا حمایتی از این نوع ازدواج ها نمی کنند و احساس طرد شدن از طرف خانواده و عذاب وجدان را به همراه خواهد داشت.

اما در سبک دیگر و در ازدواج موفق ، فرد با اطمینان خاطر و رضایت قلبی بیشتری وارد فرصت های پیش رو ی زندگی خود می‌شود، زیرا حداقل می داند کسی که قبول کرده است که شریک زندگی او شود، به تمام قوانین عرفی و شرعی اعتقاد دارد ومی توان با اعتماد بیشتری برای آینده برنامه ریزی کرد.

همانطور که می‌دانید از دیدگاه روانشناسی شناخت علت و ریشه مشکلات بسیار مهم است. بنابراین این موضوع نیز مانند مسائل دیگر نیاز به بررسی و ریشه یابی دارد. پس از بررسی و ریشه یابی، بر اساس شرایط موجود امکان ارائه راهکار برای جلوگیری یا حل مشکل وجود دارد.

 

آینده این نوع ازدواج، به چه صورت است؟

ازدواج سفید ممکن است درابتدا زندگی شیرین و عاشقانه و زیبا و چشم نواز به نظر برسد، که فرد کاملا از قید و بندهای جامعه و شرع آزاد شده است این نوع زندگی هیچ آینده ای را برای فرد به دنبال نخواهد داشت، همچو سرابی فریب انگیز، فقط توان و لحظه های عمر ما را از بین خواهد برد و آینده ای کاملا تاریک و نامعلوم را برای فرد، رقم خواهد زد.

 

 

 

ازدواج موفق یا ازدواج سفید؟؟

بهرحال،هر انسانی چه زن و چه مرد، در زندگی خود به دنبال نفع بیشتر و سعادتی همیشگی است تا زندگی در رفاه و آسایش را برای خود و نسل خو به ارمغان بیاورد، ازدواج موفق یکی از بهترین و زیباترین دست اوردهاییست که یک فرد می تواند به عنوان هدیه ای در زندگی خود، آن را برای خود و اطرافیان خود، به ارمغان بیاورد.

پس بیاییم که راجب به این انتخاب سرنوشت ساز، سنجیده تر و با بررسی بیشتر جوانب  تصمیم گیری کنیم، و از انتخاب احساسی و یا تحت تاثیر عوامل و یا به دلایل تحمیل شده برجوزندگیمان و کورکورانه قبل از دست دادن سرمایه تکرار نشدنی زندگی یعنی جوانی و عمر خود جلوگیری کنیم.

 

بنظر شما، چه راه کارهایی وجود دارد که میتوان ازدواج موفق تری را برای خود رقم زد؟

استاد حورایی در دوره ازدواج موفق ، طی چندین و چند جلسه در قالب فایل تصویری، به بررسی کامل و جامع انواع ازدواج و ویژگی های یک ازدواج موفق، می پردازند.

 

به امید فردایی روشن تر

راه روشن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حال خوب در ازدواج چقدر تاثیر دارد؟

در این مقاله جناب واعظ موسوی مشاور راه روشن، بحث را این‌گونه

آغاز می‌کنند که حال خوب در ازدواج چقدر تاثیر دارد؟ آیا تا به حال

به این موضوع فکر کردید؟

 

اینکه صرفا من کنار فرد مورد نظر خود، فقط حال خوبی داشته

باشم، این خود از معیارهای اصلی ازدواج موفق محسوب می‌شود یا

خیر ؟

جناب واعظ موسوی مشاور راه روشن با یک مثال این موضوع را

ادامه می‌دهند، به طور مثال، آقا یا خانمی تاکید دارند بر روی این

قضیه که ما حالمان کنار این فرد، خوب است ؛حال خوب، یکی از

معیار های اصلی ازدواج موفق است.

 

 حال خوب داشتن در ازدواج یعنی چه؟

تاثیر حال خوب در ازدواج از نظر روانشناسی به صورت مستقیم

تاکید شده و قابل توجه است و این نکته هم کاملا مسلم است که انسان

می‌خواهد یک عمر، با کسی ازدواج کند و خود را در لحظات زندگی

اش شریک کند که حال خوب را برای هر دوطرف در زندگی

مشترکشان به ارمغان بیاورد، بنابراین به هیچ وجه، ازدواج با کسی

که کنار او حال خوبی نداریم ازدواج درستی نیست، همانطور که اشاره

کردیم، یکی از نکات بسیار مهم در ازدواج، حال خوب داشتن در

ازدواج است .

اما حال می‌خواهیم به این موضوع بپردازیم که اصلا حال خوب در

ازدواج، یعنی چه ؟

حال خوب در ازدواج زمانی درست است که این حال خوب واقعی و

پایدار باشد ، زمانی این حال خوب واقعی است که به تاثیر تناسب و

تفاهم در ازدواج کاملا پی برده باشیم که چقدر اشتراک در افق نگاه

،برای طی کردن مسیر مورد نظر زندگی خود، داریم.

 

 

تاثیر حال خوب در ازدواج از منظر روانشناسی چگونه است؟

در اصل ما حال خوب را در هم‌سو بودن و آرامش داشتن کنار یکدیگر می ببینیم و

به عبارتی تاثیر تناسب و تفاهم در ازدواج پی ببریم ، در این جا تاثیر

حال خوب در ازدواج از نظر روانشناسی هم کاملا قابل تایید است.

مثلا خانمی می‌گوید من کنار این آقا حالم بسیار خوب است، اما وقتی

دلیل را از او می‌پرسیم میبینیم که مثلا فرد در خانواده ای بسته از

لحاظ معیشت زندگی و اقتصادی و در شرایط سخت بزرگ شده است

و با کمبودها و محدودیت های مالی زیادی روبه رو شده است اگر

معیار حال خوب در ازدواج این فرد این باشد که فردی در زندگی اش

فقط دست و دلباز و با سخاوت باشد ، ولی از لحاظ زندگی و

افق نگاه رسیدن به یک هدف مشخص برای طی کردن مسیربرای

زندگی خود به تفاهم نسبی با هم‌دیگر نرسیده باشند، درست است که

این حال خوب در ازدواج وجود دارد اما بنا به دلایلی ،این حال خوب

گذرا و این شادی موقت وسطحی است، که این حال خوب همانند

بنایی میماند که بسیار باشکوه و چشم نواز ساخته شده اما پایه و بنیان

اصلی این ساختمان اگر قوی نباشد در گذر زمان و طی مدتی طولانی

، چون از اصلی ترین معیارهای یک ساختمان مناسب و با کیفیت دور

بوده است، دچار تزلزل و افتادگی ، و در نهایت ریزش ساختمان

می‌شود ؛

مثالی قابل ملموس

یک لباس کاملا زیبا را در نظر بگیرید که از همه لحاظ متناسب با

سلیقه شما و باعث یک حال خوب برای خود ویا حتی دیگران که

میتوانند آن‌را مشاهده کنند، می‌شودو حس لذت و رضایت را برای ما

به وجود می آورد، اما یک نکته در این جا هست که آیا اگر

این لباس جنس خوبی نداشته باشد یا جنس استفاده شده برای این لباس

برای بدن مضر باشد هر چه قدر حس خوبی برایمان داشته باشد باز

هم این لباس را می‌خریم ؟

مسلما خیر چون در ابتدا اصل و جنس هر لباس برای ما مهم است ،

در ازدواج هم پایه و اساس تناسب دو طرف برای ازدواج و اصل

تفاهم و تناسب در افق دیدگاه، مهم ترین ویژگی و یکی از معیار های

اصلی ازدواج موفق است .

جناب واعظ موسوی مشاور راه روشن این نکته را هم اشاره میکنند

که ما نباید صرف اینکه کسی به ما حال بدی را از روی عمد یا غیر

عمد تحمیل کرده است ، در انتخاب های خود و تصمیم گیری در مورد

حال خوب در ازدواج دچار اشتباه شویم.

مثلا فردی را در نظر بگیرید در خانواده ای به شدت سخت گیر و

متعصب و مستبد بزرگ شده است و از این خانواده حال خوبی

دریافت نکرده است، این فرد بخاطر تجربه بد و یا حسی ک دریافت

کرده است ، دقیقا جذب افرادی عکس خانواده خود می‌شود که

معیارهایی جدید دارد و به اصطلاح فرهنگ باز تری دارند اوپن مایند

هستند، اما چون بدون فکر و کاملا سوگیرانه بوده است دیر یا زود

در زندگی به مشکل بر میخورد .

✓ حال خوب میخواهی ، رها کن خودت را از هر چیزی که ما را

از منبع حال خوب دور می‌کند .

به امید فردایی روشن تر از همیشه

راه روشن …

 

5 نیاز اساسی انسان

 

 

در این مقاله به یکی از بحث های بسیار مهم و کلیدی در موضوع  ارتباط با خود و دیگران، یعنی 5 نیاز اساسی انسان، می‌پردازیم .

سرکار خانم فاطمه هاشمی کارشناس راه روشن بحث را این‌گونه آغاز کردند:

بحثی که میخواهیم امروز با شما عزیزان مطرح کنیم،

توجه به 5 نیاز اساسی انسان است که طی مشاوره ها و ارتباطاتی که با نسل نوجوان و جوان و همسران داشته ام،

به این نکته رسیده ایم که  ریشه اصلی مشکلات  و اختلافات در زندگی ما انسان ها،  به این 5 نیاز اساسی گلاسر بر می گردد که یا از کانال تعادل و تناسب خارج شده است و یا اصلا به آن توجهی نشده است.

گاهی اوقات افراد خود نیاز هایی دارند که دیگران به آن توجه نمی‌کنند که باعث اختلافات زیادی می‌شود ، دقیقا افراد مقابل آن فرد هم از نیازهایی حرف میزنند که نیاز به درک دو طرف دارد، می‌خواهیم در این مقاله به بررسی این نیازهای غیر اکتسابی با بیان شیوای خانم هاشمی کارشناس راه روشن بپردازیم ؛

 

5 نیاز اساسی و قابل درک

این پنج نیاز اساسی انسان جزو نیازهایی است که به صورت ناخودآگاه روی ژن‌های ما هست و کسی نمی‌تواند بگوید که از وجود این نیازها در خود بی خبر است و این امری کاملا ناخوداگاه و است

این نیازها کاملا طبیعی است و مطرح کردن آن ها هم لازم است پس نیازی نیست که از بیان و طرح آن ها ترسی داشته باشیم  یا حتی از بودن این نیازها خجالت بکشیم .

که این خود، باعث درک متقابل بیشتر انسان ها از همدیگر و نیازهای هم می شوند و تاثیر زیادی در بهبود روابط دارد.

این نیازها  در هر سنی و در هر فردی متفاوت است.

بنظر شما در هر سنی چه نیازی بیشتر است؟

 

در هر سنی با توجه به تغییرات آن دوران از زندگی، یک نیاز بیشتر است، مثلاً در سن نوجوانی نیاز به آزادی بیشتر است و در سن بزرگسالی نیاز به عطوفت و عشق و محبت بیشتر دیده می شود.

این ۵ نیاز اساسی انسان که از آن به عنوان ۵ نیاز اساسی گلاسر هم یاد می شود در هر فرد با توجه به ژنتیک و جنسیت فرد، کاملا متفاوت است .

سرکار خانم فاطمه هاشمی کارشناس راه روشن به این نکته اشاره میکنند که

این نیازها در همه انسان ها وجود دارد فقط با توجه به نوع افراد شدت و ضعف این نیازها را می توان حس کرد

حس قدرت طلبی  در مردان بیشتر است .

یا مثلا حس محبت و عطوفت را در زن ها بیشتر می توان مشاهده کرد.

در هر سن نیز این نیازها در ما  تغییر پیدا می کنند و  بسته به نوع شدت یا ضعف آن نیاز، شخصیت ما را هم تحت تاثیر خود قرار می‌دهند. توجه به این نیازها  برای رسیدن به زندگی بهتر و سالم تر کاملا ضروری است.

البته اگرتوجه به این نیازها در الویت زندگی ما نباشد، فرد می‌تواند زنده بماند اما کیفیت یک زندگی  واقعی و لذت بخش  را ازدست داده است .

این 5 نیاز اساسی عبارتند از :

نیاز به بقا

نیاز به عشق و تعلق خاطر

نیاز به آزادی

نیاز به قدرت

نیاز به تفریح و سرگرمی

 

همان طور که گفتیم وجود این نیاز ها در زندگی ما امری کاملا غیر قابل انکار است که نحوه برخورد ما با این نیازها در زندگی می‌تواند به بهبود سبک زندگی ما کمک  بسیار زیادی کند .

سرکار خانم فاطمه هاشمی با ما همراه هستند تا به مرور تک تک این 5 نیاز اساسی انسان در زندگی خود بپردازیم …

چرا رابطه همسرم با خانواده ام خوب نیست؟

 

 

در این مقاله می‌خواهیم به این موضوع بپردازیم که به چه دلایلی و چرا همسرم با خانواده ام خوب نیست؟! هم‌چنین دراین مبحث، سوالاتی از قبیل این‌که چیکار کنم شوهرم با خانواده ام خوب باشه و چگونه با خانواده شوهر رفتار کنیم؟! همراه با راه کارهایی مفید از زبان استاد عدالتیان، موسس موسسه فرهنگی راه روشن، را با گوش جان پذیرا خواهیم شد.

 

استاد عدالتیان، موضوع را اینگونه آغاز کرده اند که اختلافات بین خانواده خود و همسرمان ریشه در عوامل مختلفی دارد از جمله یکی از این عوامل عبارتند از :

1-پیش داوری و قضاوت نادرست نسبت به یکدیگر

هنگامی این پیش‌داوری و قضاوت به وجود می‌آید که دو طرف از یکدیگر بدون هیچ شناختی، قضاوت می کنند؛ به طور مثال وقتی همسر شما بدون هیچ  شناخت کاملی از خانواده شما، روابط نزدیک و صمیمی و گفت و گویی را آغاز نمی‌کند و وقتی از او می‌پرسند که به چه دلیل هیچ ارتباط مناسبی  خانواده همسر خود ندارید؟

فقط و فقط به دلایلی از قبیل اینکه من چون عروس این خاتواده هستم مادر شوهر و خانواده شوهر به من توجهی  نخواهند کرد ویا اگر هر حرفی بزنم فورا از من ناراحت می‌شوند و اصلا به حرف های من گوش نمی‌دهند، قضاوت و پیش داوری نادرستی نسبت به خانواده همسر خود دارد که سعی دارد با این قضاوت نادرست، خود و دیگران را نیز قانع کند.

عامل دومی که در اختلافات بین همسر و خانواده همسر وجود دارد، دخالت نا به جای خانواده ها در زندگی زوجین است، که البته باید به این نکته نیز توجه کرد که این دخالت‌ها، ریشه درچه عواملی دارد؟!

عوامل مثبت یا منفی ؟

به طور مثال خانواده ها در یک موضوعی دخالت می‌کنند اما فقط و فقط  این دخالت به قصد خیرخواهی و تذکر بر اساس تجربه بیشتری که نسبت به قشر جوان، دارند به وجود می‌آید، اما نوع دیگری از دخالت، که دخالت منفی نامیده می‌شود، به این صورت است که انسان طرف مقابل را در معذوریت قرار بدهد  که حتما آن کاری که خود به آن علاقه دارد را انجام دهد ولی به او اجازه ندهد که خودش تصمیم بگیرد و از قوه عقل و اختیار خود به خوبی استفاده کند، بزرگ‌ترها باید فقط و فقط راهنمایی کنند، اما دخالت نکنند به عبارتی دیگر به فرزندان خود،کمک کنند اما خود به تنهایی همه  کارهای مربوط به فرزندان خود را انجام ندهند، ببینید ما اگر بخواهیم فرزندانمان رشد کنند و آگاهی و شناخت کافی را در هر موضوعی، به دست آورند باید ابتدا تجربه کنند باید به آن‌ها ای اجازه را بدهیم که آن‌ها  اجرا کننده باشند و ما تنها  راهنمایی برای آن‌ها باشیم، ولی وقتی به طور مثال به فرزندان خود می‌گوییم که  تو نمیتوانی این کار را انجام دهی و من باید خودم برای تو این کاررا انجام دهم و یا مثلا تو آگاهی کافی درخرید کردن را نداری و بدون من به مشکل خواهی خورد، با ابن روش آن‌هانه تنها پیشرفت نمیکنند، این  روش خود عاملی بنیادین  و تاثیری  عمیق بر روی فرزند به وجود خواهد آورد که در آینده موجب اختلافات بین همسر فرد و خانواده طرف مقابل خواهد شد. واین  عدم توجه به این موضوع، خود باعث می شود که این سوال برای ما نیز پیش بیاید که چرا همسرم با خانواده ام خوب نیست؟

البته دخالت بحث بسیار مهمی است که باید مفصل تر درجای خودش صحبت بشه، مفهوم دخالت چیست؟ دخالت با خیرخواهی و تذکر چه فرقی دارد؟ و بعد اگر دخالتی شد طرفین با آن دخالت، چگونه برخورد کنند که هم در رابطه کدورتی به وجو نیاید و هم خواسته قلبی خودمان نیز عملی شود.استاد عدالتیان موسس موسسه فرهنگی راه روشن، در مجموع  به این نکته نیز اشاره کردند که دخالت کردن، تاثیرات منفی زیادی دارد که ازجمله می توان به ازبین بردن حرمت در رابطه ها اشاره کرد و هم مانعی اصلی برای رشد فردی فرزندانمان به حساب می‌آید .

چرا همسرم با خانواده ام خوب نیست؟

عامل سوم که ریشه در اختلافات بین همسر و خانواده همسر دارد، گاهی مجاورت ها و همنشینی های نزدیک به خانواده همسر است . شاید با خود بگویید این امر، درنوع خود یک مزیت به حساب می رسد در واقع این امر درست است اما گاهی اوقات منجر به مشکلات و دخالت هایی می شود که ممکن است  حتی اریشه در خیرخواهی طرفین داشته باشد که منجر به رنجش وآزار دو طرف  نیزشود .

استاد عدالتیان، موسس موسسه فرهنگی مثالی ساده و در عین حال شنیدنی را برای ما بیان می‌کنند :

فرض کنید مادرشوهری و پسری در دو طبقه مجزا در یک ساختمان، زندگی می‌کنند، پسر و همسر و فرزندش  در طبقه پایین هستند و مادر پسر آگاه به کار  و رفت و آمد آنها نیز می‌شود. فرض کنید مثلا بچه خردسال آن خانواده  شروع به گریه کردن می‌کند، در این هنگام،  فورا  مادربزرگ این خردسال با خود به فکر فرو می‌رود که چر این بچه،گریه میکند و دلش  به حال آن میسوزد و سریعا به پایین می رود و میگوید که  این بچه را از این به بعد به من بسپارید، یا مثلا این را به او بدهید و یا چرا اصلا اینطوری برخورد کردید  و وقتی  مدام جلوی چشم ماذربزرگ باشید، ممکن است از روی دلسوزی و  خیرخواهی دخالتی نیز به وجود بیاید، یا درمثالی دیگر فرض کنید جوانی، لباسی  گران خریده است؛ خب وقتی پدر مادر این موضوع را میفهمند، از روی خیرخواهی به این نکته توجه میکنند که این جوانترها هنوز اول زندگی مشترک را تجربه می‌کنند و میخواهند تا جوان‌ترها از لحاظ اقتصادی، نیز  تصمیم درستی را بگیرند، ولی ممکن است آن عروس یا داماد، با خود این‌گونه فکر کنند که مادر پدرها نمیخواهند که برای آن‌ها خیر و منفعتی به وجود آید   در صورتی که به هیچ وجه همچین موضوعی صحیح نیست.  لذا این موارد  را نیز  باید رعایت کنیم  که در نزدیک بودنهای محل سکونت باید استقلال نیز وجود داشته باشد که مثلا یک کوچه  آنطرف‌ترهمسایه باشند اما در یک فضا نباشند وبا یک رعایت خاصی، ارتباطات موفق صورت بگیرد.

 

 چگونه با خانواده شوهر رفتار کنیم ؟

 

 همانطور که می‌دانید اختلافاتی که در بین روابط بین زوجین و خانواده همسر و همسر وجود دارد با صحبت منطقی و بیان دغدغه ها و مشکلات یکدیگر و پیدا کردن دلیل قانع کننده ای برای  حل و فصل این موضوع، تا حد زیادی رفع و برطرف خواهد شد، اما شروطی را باید برای این موضوع در نظر گرفت

که صحبت در زمان مناسب، با مقدمه چینی مناسب و دلایل منطقی مورد قبول دو طرف باشد.

زمانی که ما، در روابط خود پیش داوری نادرستی داشته باشیم هرگز مشکلات ما حل نخواهد شد، مثلا هنگامی که از دو طرف می‌پرسیم که چرا سعی در بهبود روابط خود ندارید؟ پاسخی این‌چنین می دهند که ما می‌دانیم که طرف مقابل هرگز قبول نخواهد کرد و یا لجبازی خواهد کرد و بهانه هایی از این قبیل که باعث کدورت و رنجش خاطر دو طرف می‌شود و مشکلاتی را برای دو طرف به وجود خواهد آورد.

 

استاد عدالتیان، موسس موسسه فرهنگی راه روشن، در مسیر زندگی، هم‌چون دوست و همراهی آگاه و دلسوز، تا پیمودن راه روشن خوشبختی ابدی، با ما همقدم هستند.

 

 

 

 

 

 

ازدواج به سبک سنتی یا مدرن؟

ازدواج به سبک سنتی یا مدرن؟

در حال حاضر در این دنیا، که فرصتی ارزشمند برای زندگی کردن و استفاده از زیبایی‌های زندگی و نعمت های دنیوی در اختیار ما قرار گرفته شده است، کسانی موفق شده اند و به بهترین نتیجه در پیشبرد اهداف خود رسیده اند که در زندگی خود به خوبی آموخته اند که چگونه از لحظه لحظه های زندگی، بیشترین بهره را ببرند، ازدواج و تعامل با فردی که ما آن را انتخاب می‌کنیم  چه به سبک مدرن و یا سنتی، می‌تواند تاثیری مستقیم، در  چگونگی  استفاده و بهره مندی ما از این لحظات، به شمار آید

حال برای شناخت کامل این فرد که می‌تواند در سرنوشت ما و آینده ما و حتی نسل ما شریک باشد، به نظر شما چه نکاتی را باید رعایت کنیم ؟!

  در اصل چگونه و با چه روشی به شناخت واقعی‌تری از آن فرد برسیم؟

آیا ازدواج سنتی، می‌تواند تا حدودی به نیاز ما، برای شناخت همه ابعاد شخصیتی و رفتاری طرف مقابل، پاسخ دهد یا خیر؟!

بنظر شما ازدواج سنتی خوبه یا مدرن؟

انتحاب شما کدام است؟

بایدهاو نبایدهای ازدواج به سبک مدرن یا سنتی

ازدواج سنتی ازدواجی است که در گذشته و نسل های پیشین، رواج بسیاری داشته و افراد باشناخت پیشین خانوادگی و یا با چند جلسه خواستگاری به شناخت از همدیگر می رسیدند، اما اکنون و در عصر جدید همان طور که تکنولوژی و ارتباطات پیچیده تر شد، شناخت انسان ها و آدم های این عصر نیز روندی پیچیده و البته قابل بررسی با احتیاط بیشتری به خود گرفته است.

البته این نکته را هم باید توجه کرد که شناخت صحیح و درست، شرایط و ویژگی های به خصوصی دارد  که نیاز به مشاورانی آگاه و باتجربه و در عین حال فرهم کردن شرایط  شناختی هدف‌مند و موثر برای دو طرف را می طلبد که استاد حورایی، با چندین و چند سال تجربه در حوزه ازدواج موفق و برگزاری سمینارهایی در قالب این موضوع، در فایل تصویری ازدواج موفق به طور کامل و مفید به پاسخ تمامی سوالات در مورد چگونگی ازدواج موفق و نحوه شناخت صحیح دو طرف قبل ازدواج، می‌پردازند .

 

 

مناظره بین طرفداران سنتی و مدرن

کدام یک حرف خود را به کرسی می‌نشانند؟

 

در این دوره و قرن 22، چرا من نباید ازدواجی به سبک مدرن داشته‌باشم؟!

طرفداران ازدواج مدرن با قاطعیت و لحن محکمی بیان می‌کنند که من در اقوام و اطرافیان خود، کسانی را دیده ام که ازدواج سنتی داشته اند و به مشکل برخورده‌اند زیرا ازدواج بدون عشق، انتخاب نادرستی برای آن‌ها بوده است.

امروزه و  در قرن ۲۲ که عصر ارتباطات نیز نامیده شده شناخت طرف مقابل به آسانی و سادگی قرن های پیشین نیست،

ازدواج باید همراه با عشق و شناخت کامل دو طرف، همراه باشد، اما موضوع این جاست که  آیا به نظرشما، شناخت واقعی و کامل در سبک ازدواج مدرن بر اساس واقعیت های اخلاقی و رفتاری شخصیتی دو طرف، رخ خواهد داد؟!

 

طرفداران ازدواج سنتی هم می گویند که بدون شک، درصد بالایی از  کسانی که ازدواج مدرن داشته اند به دلیل اختلافات اخلاقی و مشکلاتی که بعد از ازدواج به دلیل عدم شناخت درست قبل از ازدواج، به وجود آمده، به جدایی منجر شده است .

حال نظر شما در باره جبهه‌گیری این دو نوع دیدگاه چیست ؟

اما عده ای هم هستند که روشی متعادل و میانه را انتخاب کرده اند، همان‌طور که در احادیث بر این نکته تاکید شده است که اسلام دینی متعادل و میانه رو است، در امر ازدواج نیز باید تلفیقی از سبک مدرن و سنتی در شناخت یک‌دیگر به وجود‌آید.

‌استاد حورایی در این‌باره درمورد چگونگی ازدواج موفق، مفصل به این موضوعات می‌پردازند.

 

 

تداوم ازدواج مدرن بیشتر است یا سنتی؟!

 

این فرضیه همیشه وجود‌داشته که رابطه هایی که در آن عشق حرف اول را می‌زند همیشه موفق و پایدار بوده و خواهد ماند و در واقع هیچ نیرویی همانند عشق، نمی تواند رابطه ازدواج را محکم و پایدار نگه دارد، اما آیا فقط عشق کافیست؟

اگر در ازدواج و مسیر پر پیچ و خم زندگی، در کوله بار ما توشه راه ما، تنها عشق باشد کافیست؟

چه چیزهای دیگری وجود دارد که توشه های اصلی مسیر عشق به شمار می‌رود؟

چرا برخی دیگر نیز ادعا می کنند که تداوم ازدواج به سبک سنتی بیشتر از سبک مدرن است، زیرا در آن دوران از خودگذشتگی و وفاداری بیشتر در بین زوجین وجود دارد؟

حال این سوال مطرح می شود که موضوع تداوم در ازدواج آیا فقط و فقط به از خودگذشتگی زوجین محدود می شود؟

و چه ویژگی هایی یک ازدواج موفق و پایدار دارد که بعد از ازدواج نیز همچنان طراوت و شادابی و ماندگاری خود را حفظ می کند  و از سرمایه عشق اولیه به عنوان یک توشه گران‌بها تا آخر عمر محافظت میکند؟

 

حال انتخاب با شماست.

ازدواج سنتی یا مدرن ؟ یا تلفیقی از این دو ؟

 

 

 

 

۶ عامل که به بهبود ازدواج چه به سبک سنتی چه به سبک مدرن کمک می کند عبارتند از :

 

۱_ در زندگی صبور باشید.

۲_محبت به همسر، هرچند اندک چه از لحاظ لفظی و مالی را فراموش نکنید.

۳_  به هر بهانه ای شادی را به زندگی خود بیاورید

۴_   در روابط با یکدیگر صمیمیت و احترام داشته باشید

۵_مشکلات زندگی خود را با هیچ کس، جز مشاور در میان نگذارید .

۶_ لحظات زندگی زناشویی خود  را تبدیل به هیجان انگیز ترین و به یاد ماندنی ترین لحظات زندگی خود کنید .

_اجازه ندهید تا مشکلاتی که حل شدنی است تبدیل به چالش بزرگ در زندگی شما شود و در شرایط مناسب، رفتاری سنجیده داشته باشید.

۸_در زندگی بخشیدن را تمرین کنیم همانطور که خداوند بزرگ، بنده خود را در صورتی که به خطای خود اقرار کند و پشیمان شود، حتی برای بار هزارم هم می‌بخشد، ما نیز به اندازه شخصیت و ظرفیت خدادای خود، دیگران را ببخشیم.

 

 

آیا ازدواج سفید ربطی به ازدواج مدرن دارد؟

همه ما با عبارت‌های «ازدواج دائم» و «ازدواج موقت» آشنا و کم و بیش از احکام شرعی آن‌ها اطلاع داریم، اما کمتر پدیده «ازدواج سفید» به گوشمان خورده است. ازدواج سفید چیست؟ این پیوند بر خلاف ازدواج دائم و موقت نه در شرع و نه در عرف ما ایرانیان جایی ندارد، چون دختر و پسر بدون برگزاری مراسم عقد و به خاطر منافع اقتصادی و عاطفی بدون، زیر یک سقف می‌روند.

و این نوع ازدواج در اصل رابطه ای است که  لفظ  ازدواج در آن کاملا نامفهوم است .

این ازدواج در اصل و پایه خود هیچ ارتباطی با ازواج مدرن ندارد و به نوعی یک رابطه بی هدف محسوب می شود که تبعاتی را برای دو طرف  به همراه خواهد داشت.

 

 

ما در کنار شما هستیم

قدم به قدم تا رسیدن به فردایی روشن با شما همراه هستیم.

به امید فردایی روشن تر

راه روشن

 

چگونه به فرزندمان احترام بگذاریم؟

در این مقاله می‌خواهیم مبحث را اینگونه شروع کنیم که چرا و چگونه به فرزندمان، احترام بگذاریم؟!

به نظر شما، احترام گذاشتن و شخصیت دادن به فرزندان‌مان تا چه اندازه در آینده و سرنوشت آنها تاثیر می‌گذارد و وظیفه ما به عنوان یک مادرویا پدر مسئول، در برابر این موضوع، چه می‌باشد؟

 

در این بحث، روی صحبت ما، با پدرمادرهایی است که تمام سعی و تلاش خود را می‌کنند تا فرزندانی، تحویل جامعه دهند که هم مایه افتخار آن‌ها شود وهم به عنوان شخصی تاثیرگذار در جامعه از موقعیت اجتماعی و جایگاه خوبی برخوردار شود؛ از شما به عنوان یک پدرو مادر می‌پرسیم که به نظر شما، چه روش ها و شیوه هایی را در تربیت فرزند باید به کار برد و چه برخوردهایی در شرایط مختلف با فرزندانتان، داشته باشید که فرزندتان رفتاری مطابق میل شما داشته باشد و بیشتر از پیش، در جامعه بدرخشد ؟!

 

در این مقاله به سوالاتی از این قبیل پاسخ می‌دهیم که چگونه به فرزندنمان احترام بگذاریم ؟ چگونه به فرزندمان عزت نفس بدهیم؟ و چگونه به آن ها شخصیتی قابل احترام و مسئولیت پذیر ببخشیم ؟

 

]'چگونه به فرزندمان احترام بگذاریم؟

احترام به فرزند به چه شیوه هایی تاثیرگذارتر است؟

جناب مهرجردی، کارشناس و مشاوره راه روشن به بیان یکی از تجربه های خود در بحث احترام به فرزند، چگونه شکل دادن به شخصیت فرزند و تاثیر تربیت والدین بر رفتار فرزند و اینکه چگونه به فرزندانمان عزت نفس دهیم می‌پردازند که با یک مثال ملموس این‌گونه بحث را آغاز کرده اند :

یکی دو روز پیش، یک مادری با حالت مستاصل و پریشانی، به مرکز مراجعه کرد و به محض اینکه وارد مرکز شد گفت که امکانش هست که صبر کنید تا من پسرم رو به جلسه مشاوره بیاورم؟! درست ۴۰ دقیقه طول کشید تا مادر، پسرنوجوان خود را راضی کند که به مشاوره بیاید تا مشاوربا این نوجوان صحبت کند و دلیلی قانع کننده برای مادر بیاورد که به چه دلیل این فرزند من اصلا درس نمی‌خواند؟ تمام وقت خودش را به کارهای بیهوده می‌گذارند و اکثر اوقات در حال بازی کردن با موبایل و کامپیوتر خودش هست، درطول روز ۸ ساعت پای کامپیوتره،  اصلا یک دقیقه هم موبایل از دست این پسر، نمیفته؛ این مادر با یک حالت پریشانی و درماندگی می‌گفت که آمده ام اینجا تا یک دلیل برای من، بیاوردید که به چه دلیل این رفتارها از فرزند من که در تربیت او هیچ کم و کسری نگذاشته ام باید رخ بدهد ؟ و چه رفتاری را باید انجام دهم ؟!

  •  ایشان این‌گونه بحث را ادامه دادند که شاید ۱۰ دقیقه با این فرزند صحبت کردم و کل این ده دقیقه، مادر نیز در کنار فرزندش حضور داشت و در بحث بین مادر و فرزند وقتی خیلی مادر بیش از اندازه مضطرب و حساس بر روی کارهای فرزندش بود به او گفتم که مادر، امکانش هست که شما مشاور فرزندنتان نباشید؟! در کارهای او دخالت نکنید و به او اجازه بدهید که خودش، برای خود و آینده خود تصمیم گیری کند و به این سوال
  • که چگونه به فرزندانمان احترام بگذاریم با بررسی موارد و نکات مربوطه به سادگی پاسخ دادم

3 نکته مهم در نحوه احترام گذاشتن به فرزند

     دراحترام به فرزند مابین گفت و گو بین مادر و من، می‌دیدم  که  یک تایید عجیبی، در حالت چهره این نوجوان ۱۵ ساله مشخص شده است که با زبان بی زبانی به ما می‌فهماند که واقعا همین طور هست و این حرف دل من هست که بعد خودش نیز، به این موضوع اقرارکرد که من مادرخودم را می‌خواهم  این کسی که کنار من، الان،اینجا نشسته است،روی کارهای من بیش از اندازه حساس هست و مثل یک معلم و مشاورسختگیر در زندگی من حضور داشته است. تمام صحبت های روزانه ما، فقط و فقط به اینکه آیا درس خوانده ای و سرزنش بابت اینکه درس نخوانده ام محدود می شود و مادرم همیشه تمام تکالیف مرا انجام می‌دهد و این نارضایتی در او از اینکه من همه درس تورا باید به توضیح بدهم و تکالیفت را انجام بدهم تا به الان در اون بوده است. مادر تمام حرف های پسر خود را تایید کرد و انگار که داغ دل مادر تازه شده باشد گفت حتی من باید به جای پسرم امتحان هم بدهم،

در همین جا بود که رو به مادرکردم و گفتم مادر، فرزند خودت را رها کن؛به او توضیح دادم که چگونه به فرزندمان عزت نفس بدهیم؟ چگونه به فرزندمان شخصیت بدهیم؟و چگونه به فرزندانمان احترام بگذاریم؟

به او گفتم که مادر باید بگذاری تا پسرت، روی پای خودش بایستد، باید اجازه بدهی که به دنبال علایق خودش در زمینه شغلی مرتبط با استعدادش برود‌. به او اجازه بده که با خودش بسنجد، بببیند که واقعا به چه رشته ای علاقه دارد؟!

  •  در ادامه بحث جناب مهرجردی،این‌گونه ادامه دادند که برای پسرنوجوان،  توضیح دادم که عزیزم این کاری که گفتی به آن علاقه داری و میخواهی که در آینده این شغل را داشته باشی،باید چه رشته ای را انتخاب کنی؟ گفت من این رشته را انتخاب می کنم، گفتم خب این رشته رو دوست داری باید یکسری کارها برای رسیدن به هدف خودت انجام بدهی که با برنامه ریزی مناسب به هدف خودت و موقعیت اجتماعی و شغلی موردنظرت، با توجه به هوش بالایی که داری برسی.

همان پسر ۱۵ ساله، بعد از یک ربع که از پیش من رفت، تصمیم محکمی برای تغییر زندگی خودش گرفت .

آن‌طور که مادرش در جلسه بعدی مشاوره، از وضعیت پسرش می‌گفت به این صورت بود که او  تصمیم گرفت که روزی سه ساعت درس بخواند، روزی دو ساعت بازی کند، در کنار درس و بازی، ورزش را هم در برنامه روزانه خودش قرار داد، به طوری که مادرش نیز از رفتاراو، رضایت کامل داشت.

در همان جلسه نیز به مادرش گفتم که درک میکنم که از روی دلسوزی مادرانه خود،نگران آینده فرزند خودت هستی اما با این روش نادرست، هم جای مادر و مشاور و معلم را برای فرزندت پر کرده ای که همانطور که خودت میبینی این کار اصلا درست نیست، تو در اصل یک مادر دلسوزی، مگر فردا صبح هستی که اینقدر نگران آینده فرزند خودت هستی؟!

باید بدانیم که چگونه به فرزندانمان احترام بگذاریم ؟

چگونه به فرزندانمان حرمت نفس بدهیم ؟

و شخصیتی به فرزندانمان بدهیم که در آینده باعث سربلندی ما و اطرافیان خودش شود.

 

چگونه با نیتی خیرخواهانه، تاثیری مخرب در فرزندمان،به جای می‌گذاریم؟

این نکته را هم باید در نظر بگیریم که تجربیات ناخوشایند زندگی خودمان را برای فرزندانمان،درس عبرتی سوزناک نکنیم،

مثلا وقتی که  خودم به همه محبت کرده ام، اما از افرادی بی محبتی دیده ام، در این وضعیت چرا به فرزند خود می گوییم که عزیزم مراقب باش، به هیچ کس محبت نکنی، هیچ کس در این دوره زمانه ظرفیتش را ندارد؟!

شما باید به فرزندتان اجازه بدهید که با فطرت درونی خودش تمام مردم را دوست داشته باشد، ولی چهارچوب هایی هم برای خودش در نظر بگیرد تا دچار آسیب های ناخواسته نشود.

 

پس مادر و پدر عزیز، بدانیم که باید بیشتر به این نکته توجه کنیم که فشارو محدودیت ما در قالب محبت پدرومادری، باعث نشود که فرزندانمان در ظاهر حرف ما را قبول کند اما در وجودش، دنیائی از  خشم های فروخورده به وجود بیاید وبه  شخصیتی ناسازگارتبدیل شود،

پس بیاید به فرزندان‌مان به عنوان آفریده های آزاد خداوند، نگاه کنیم که هر کدام یک از آن ها باید با توجه به علایق خود برای زندگی خود تصمیم بگیرند و به انتخاب صحیح آن ها احترام بگذاریم.

 

جناب مهرجردی کارشناس حوزه مشاوره خانواده،موسسه فرهنگی راه روشن، با بیش از چندین سال تجربه در این حوزه،همراهی آگاه در مسیر زندگی برای رسیدن به راهی روشن‌تر هستند.

 

مهارت نرم مهمتر است یا مهارت سخت ؟

ما میخواهیم در این نوشته به این موضوع بپردازیم :

مهارت نرم مهمتر است یا مهارت سخت ؟

مهندس صائبی کارشناس توسعه مهارت های فردی راه روشن با بیانی روان و شیوا و مثال هایی در این رابطه به همه سوالات ما در این زمینه پاسخ میدهند .

 

مهارت نرم یا مهارت سخت

شاید در ابتدا برای شما این سوال پیش بیاید که مهارت های فردی چیست ؟

مهارت های فردی مهارت هایی است که ما با استفاده از آن ویژگی ها  شخصیت خود را به نمایش می‌گذاریم و به نوعی جذابیت شخصیت های هر فرد را مهارت های فردی شخص مینامیم اما در ادامه پاسخ این سوال که مهارت های فردی چیست باید بگوییم که مهارت های فردی به دو دسته مهارت های سخت و مهارت های نرم تقسیم میشوند .

مهارت سخت چیست ؟

از آن نوع مهارت هایی است که مهارت های فنی تخصصی نامیده میشود یعنی مهارت هایی که برای رسیدن به آن ها آموزش دیده و مهارت های کاربردی تجربی نیز گفته شده است.

در این جا شاید سوالی به ذهن شما برسد و این باشد که چند نمونه از مهارت های سخت را نام ببرید مهارت هایی ک  یک دندانپزشک یا مهندس کامپیوتر یا معلم که دانش تخصصی هر فرد که در اثر آموزش یا تجربه به آن رسیده است و برای رسیدن به آن مهارت تخصص لازم را دریافت کرده است را  میتوان  جزو مهارت سخت به کار برد .

مهارت نرم چیست ؟

 

مهارت نرم

مهارت نرم مهارت فکری ذهنی نامیده میشود لیست مهارت های نرم عبارتند از :

مهارت ارتباط موثر،

مهارت حل مسئله،

مهارت کار تیمی،

مهارت حسن خلق،

مهارت نفوذ در افراد،

و مهارت صبر

و مهارت های که معمولا در دانشگاه به صورت تخصصی به آن پرداخته نمی‌شود و ارتباط مستقیمی با شخصیت فرد دارد.

مهارت هایی که با اخلاقیات و رفتار افراد سرکار دارد و به خلقیات افراد در تعاملات بین فردی و اجتماعی نیز  گفته میشود

  • حال که به این سوالات پاسخ دادیم که مهارت نرم چیست ؟ مهارت سخت یا مفهوم soft skillچیست ؟ و لیست مهارت های نرم را هم به صورت خلاصه بیان کردیم
  • سوالی اساسی ذهن مارا به خود مشغول میکند که:

آیا مهارت نرم مهم تر است یا مهارت سخت ؟

  • در پاسخ با این سوال آقای مهندس صائبی کارشناس توسعه  مهارت های فردی راه روشن به زیبایی با ذکر یک مثال پاسخی صریح به این سوال میدهند :

فرض کنید شما میخواهید به مطب دندانپزشکی مراجعه کنید این دندانپزشک سالها تجربه داشته یا تحصیلات عالیه خود را در بهترین دانشگاه های خارج از کشور  گذرانده باشد و مهارت سخت خوبی در این زمینه کسب کرده باشد اما هنگامی که به مطب مراجعه می‌کنید احترام به مراجعه یا مهارت نظم در زمان  مراجعه یا ارتباط موثر با مراجعه  و مهارت های نرم  از این قبیل را نمی‌بینید.

آیا شما این مطب را انتخاب می‌کنید یا جایی که میدانید در آن میتوانید علاوه بر مهارت های سخت ک تخصص یک دندانپزشک است به مهارت های نرم ک توانایی ارتباط موثر با بیمار و احترام به وقت مراجعه کننده و برطرف کردن نیازهای ضروری هر مراجعه‌کننده در اسرع وقت میپردازند ؟ مسلما نحوه برخورد و مهارت های نرم افراد تاثیر بسزایی در جذب مشتری و بالابردن کیفیت یک مهارت سخت می‌باشد .

یک مثال

در این باره به بیان مثالی دیگر به سوال آیا مهارت نرم مهم تر است یا مهارت سخت می‌پردازیم :

خانواده ای را در نظر بگیرید که درآن اعضای اصلی خانواده مادر و پدر هر کدام  مهارت های سخت مربوط به خود را به بهترین شکل انجام میدهند پدر سر کار میرود و وضعیت مالی خوبی را برای سایر اعضای خانواده در نظر گرفته است و مادر هم کار خانه را به بهترین شکل انجام میدهد  خب آیا این خانواده در نظر شما خانواده ای دارای آرامش و رضایت بخش برای فرزندان خود می‌باشد ؟

شاید در نگاه اول و در ظاهر بگویید این خانواده خوشبخت است  چیزی کم از زندگی خوب ندارند اما اگر از فرزندانشان بپرسید خواهند گفت که چیزهای زیادی است که در این خانواده آن را پیدا نکرده اند زیرا در این خانواده فقط به مهارت های سخت توجه شده است و به همین دلیل از لحاظ مالی و خریدن بهترین لباس ها و خوراک و پوشاک چیزی کم ندارند اما اگر همین مادر مهارت نرم  که مهارت ارتباط موثر و صمیمیت و محبت و اعتماد دادن به فرزندان خود و اعتماد به نفس را که همان لیست مهارت های نرم نامیده میشوند را در ارتباط با فرزندان خود نداشته باشد عملا فاصله و شکاف عمیقی بین فرزندان و مادر و پدر به وجود می آید ک چه بسا هرگز با هیچ مهارت سختی نتوان آن را جبران کرد .

آیا مهارت نرم موثر تر است یا مهارت سخت  در بخش های سازمانی و مدیریت و رهبری برتر نیز کاملا قابل شهود است.  فرض کنید فردی  با توجه به مهارت های سخت خود برای منصب مدیریت و رهبری انتخاب شده‌است ؛این مدیر، میتواند با توجه به نوع تخصص خود بازدهی بالایی از کارکنان در زمینه مهارت های سخت آن ها ارائه دهد و در این بخش هم موفقیت قابل توجهی به دست آورد .

اما اگر این مدیر بنابر دلایلی از مهارت های نرم که همان مهارت های اخلاقی اجتماعی و بین فردی یهره ای نبرده باشد و از مهارت هایی همانند درک وضعیت کارکنان خود و حسن خلق و انتقاد پذیری و سعه صدر و روحیه دادن به تیم و تونایی ارتباط موثر و دو جانبه با کارکنان خود  که برای یک مدیر ک دارای مقبولیت و محبوبیت است امری طبیعی و الزامی است ،کوتاهی کرده باشد نمی‌تواند وظیفه رهبری و مدیریت خود را به خوبی اجرا کند؛

تا آنجا که بحث رهبری، بحثی کاملا جداگانه از بحث مدیریت محسوب میشود و یک رهبر مقبولیت و محبوبیتی قابل توجهی دارد که مهارت های نرم یکی از مهارت های الزامی و کاملا کاربردی برای رهبری به کار برده میشود ،در غیر این صورت نمیتوان لفظ رهبر را برای آن فرد به کار برد؛ و در گاهی موارد از لفظ مدیر فقط میتوان برای کسانی که از مهارت سخت برخوردار هستند  ،استفاده کرد اما به طور طبیعی، مدیر عملا بدون  به کار بردن مهارت های نرم، نمی‌تواند انتظار داشته باشد ک کارکنان بتوانند مهارت های سخت را به خوبی اجرا کنند ؛قطعا مدیری که از مهارت نرم استفاده کند می‌تواند کارایی کارمندان را در قبال  کارهای سخت و طاقت فرسا را افزایش دهد و علاوه بر آن از محبوبیت و مقبولیت خاصی در بین کارمندان خود بهره مند شود .

حتی میتوانیم نمونه بارز پاسخ این سوال را در فضای مجازی که جزئی جدایی ناپذیر از  زندگی هر انسانی شده است به وضوح مشاهده کنیم :

امروزه فضای مجازی نقش بسیار زیادی در رونق کسب و کار بسیاری از فعالان آن داشته است ، به طوری که کسانی که در فضای مجازی یا به طور مثال اینستا گرام اصطلاحا بلاگر نامیده میشوند؛ ارمهارت های نرم ،با ظرافت و دقت خاصی در رونق کسب و کار خود استفاده می‌کنند  ،یک  بلاگر برای دیده شدن ابتدا نیاز به یک مهارت سخت دارد اما صرف اینکه این مهارت سخت راد دارد نمی‌تواند حرفی برای گفتن داشته باشد، زیرا صدها هزار نفر مهارت هایی از همین قبیل در فضای مجازی دارند و بازار رقابت بسیار داغ است ؛

اما یک بلاگر زمانی موفق می‌شود که از مهارت های نرم مانند ارتباط موثر و انرژی مثبت و دادن حس اعتماد واطمینان  ،به مخاطب برخوردار باشد  ؛مهارت هایی ک همه مخاطبان از یک بلاگر انتظار  دارند مهارت  تواضع و روراست بودن و استفاده از جذابیت های شخصیتی خودشان  در نشان دادن خود به مخاطبان این نوع فضای مجازی می‌باشد .یک بلاگر باید بتواند  به درستی به نیاز مخاطبان  پاسخ گو و ارتباطی موثر را ک مورد نیاز یک خریدار است ، فراهم کند و از این طریق می‌تواند به درآمدی بسیار قابل توجه و با کمترین سرمایه گذاری اولیه  دست پیدا کند .

مهارت های نرم از آن جهت نرم نامیده شدند که تاثیر ظریف اما قابل توجه ای در زندگی انسان ها گذاشته و حتی میتوان گفت که  مهارت های نرم مهارت های سخت  را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند .

صخره ای سنگین و سخت را روبه روی امواج آرام دریا در نظر بگیرید این صخره دارای امواجی ملایم است که رو به دریا جوش و خروش دارد و این صخره های سخت و پا بر جا گویی در برابر هیچ بادو و طوفانی در هم نمی‌شکند ؛

این امواج آرام همانند دستی نوازشگر به روی صخره های سخت آرام و با وقار فرود می آید .

گویی این امواج با نرمی و آرامی خود تسلطی عمیق در این صخره های سخت بر جا گذاشته اند طوری که تلاقی برخورد  این امواج آرام با صخره های سخت شکاف هایی از جنس روزنه های نور خورشید را به یادگار از نفوذ عمیق  خود به جا گذاشته است .

مهارت های نرم هم در این این مثال همچون امواجی آرام تاثیر قابل توجه و عمیقی در مهارت های سخت میگذارند طوری که می‌توانند با نرمی حتی تمام جوانب مهارت های سخت را هم در نظر بگیرند درست مانند ی صخره ای سخت ک امواج آرام دریا طوری آن ابعاد صخره را در برمی‌گیرد ک صخره سخت و مرتفع در برابر آن امواج تسلیم شده است.

اکنون میتوانیم به پاسخ این سوال برسیم ک آیا مهارت نرم موثر است یا مهارت سخت ؟

اکنون در این نوشته مهندس صائبی کارشناس مهارت های فردی راه روشن به بیان مفهوم soft Skill  و مثال هایی در این زمینه پرداخته است و لیست مهارت های نرم را نیز با بیان مثالی گویا و قابل درک برایمان بیان کرده اند تا پاسخ این سوال کلیدی ک مهارت نرم موثر است یا مهارت سخت  برایمان کاملا روشن و آشکار شود  .

به امید فردایی روشن تر

موسسه فرهنگی راه روشن

عوامل موثر در تصمیم گیری

 

در این مقاله می‌خواهیم از اهمیت تصمیم گیری در زندگی و عوامل موثر در تصمیم گیری صحبت کنیم؛

آقای هادی صائبی کارشناس فرهنگی راه روشن، بحث را این‌گونه آغاز کردند که :

سه راهکار برای داشتن شرایط خوب تصمیم گرفتن چیست ؟

این بحث را ابتدا، با پاسخ به ابتدایی ترین موضوع این مقاله که تصمیم گیری چیست؟ آغاز می‌کنیم  ؛

آقای صائبی کارشناس فرهنگی راه روشن در پاسخ به این سوال که تصمیم گیری چیست؛ به این نکته اشاره میکنند که تصمیم گیری ،همان انتخاب درست و سنجیده در زمان مناسب خود است.

 

 

اما هنر تصمیم گیری خود به عواملی بستگی دارد که ما در اینجا چند نکته از عوامل موثر در تصمیم گیری را بیان میکنیم:

  1. در هنگام تصمیم گیری ممکن است شرایط روحی یا روانی ما مناسب نباشد و تحت تاثیر احساسات ناشی از آن زمان و آن لحظه باشیم ، در این جا یک نکته مهم وجود دارد که یکی از شرایط خوب تصمیم گرفتن این است که ما تحت فشار نباشیم و به اشتباه دچار  تصمیم گیری در لحظه   نشویم؛  مثلا وقتی ما بخاطر فشار ناشی از کار خسته هستیم ویا بخاطر یک موضوع ناراحت یا عصبانی هستیم, تصمیم گیری درست در لحظه را نمی‌توانیم انجام بدیم و برای مدیریت هنر تصمیم گیری ،

گاهی اوقات ، ممکن است با یک چرت ساده و یا حتی نوشیدن یک لیوان آب آرامش لازم برای تصمیم گیری خود را بدست آوریم .

 

  1. یکی از عوامل موثر در تصمیم گیری این است که ما ایده پردازی برای تصمیم گیری را در فضایی خارج از آن مسئله تجربه کنیم ؛

مثلاً اگر ما در حوزه کاری خود تصمیمی را باید می‌گرفتیم و جزو عواملی بود که نشان‌دهنده‌ی اهمیت تصمیم گیری در زندگی، و تصمیمی تاثیر گذار در زندگی فردی ما، محسوب میشود؛ میتوانیم با قدم زدن و دوش گرفتن و یا تغییر دادن محلی که در آن زمان هستیم به ایده های جدید تر و بهتر و شانس داشتن تفکر بازتر و گسترده تری درباره موضوع را به خود داده ایم و از مدیریت هنر تصمیم گیری در این موضوع  به خوبی بهره برده ایم ..

  1. سومین نکته از عوامل موثر بر تصمیم گیری، این است که باید به این نکته توجه کنیم که فرصت ها در گذر و گاهی اوقات در لحظه هستند ،

همان مقدار که به اشتباه تصمیم گیری در لحظه، میتواند برای ما خسارت به همراه آورد  از دست دادن فرصت و سستی در تصمیم گیری و انجام ندادن تصمیم درست در لحظه نیز برای ما مهم و تاثیر گذار است  .

گاهی اوقات تصمیم گیری در لحظه برای ما می‌تواند فرصت های زیادی را به همراه بیاورد که از آن به تصمیم گیری درست در لحظه یاد کردیم اما در مواقعی که حتی تصمیم گیری درست نمی‌تواند انجام گرفته شود ، تصمیم گیری ضعیف بهتر از تصمیم نگرفتن است .

با یک مثال این موضوع را روشن‌تر بیان میکنیم :

  • یکی از آن تصمیم‌گیری هایی که در لحظه باید انجام بگیرد، تصمیم‌گیری در لحظات بحرانی زندگی ماست که تصمیم‌گیری در آن لحظه بیسیار مهم ، و سرنوشت ساز برای یک فرد می‌تواند باشد .
  • مثلاً خانواده ای را در نظر بگیرید که برای گذراندن تعطیلات خود با کشتی به مسافرت رفته اند ؛این خانواده در آن لحظه ک همه چیز آرام و روبه راه  است، میتوانند تصمیم گیری درست در لحظه  ددسدت باشد و یا حتی تصمیم گیری خود را به زمان بعدی موکول کنند اما اگر از قضا، در آن کشتی حادثه ای رخ بدهد، همه در آن شرایط بحرانی باید تصمیم گیری را انجام بدهند و تصمیم نگرفتن درآن لحظه ،میتواند خسارت های جبران ناپذیری، بر جای بگذارد . بعضی از مسافران آن کشتی ، تصمیم میگیرند که از طریق جلیقه نجات  خود را نجات دهند،  بعضی ها تصمیم گیری در لحظات بحرانی را به شیوه ای دیگر مانند استفاده از  قایق های کمکی کشتی نجات انجام میدهند؛
  • اما نکته مهم داستان در این جا این است :

پدر آن خانواده دچار حادثه ای شده است و وزنی سنگین از قسمتی از کشتی بر روی پای او افتاده است ؛پسر بزرگ خانواده، باید تصمیم بگیرد تصمیم گیری در لحظه و تصمیم گیری در لحظات بحرانی یکی از هیجان انگیزترین  ودر عین حال مهمترین تصمیم های زندگی هر فرد است. این پسر تصمیم گیری در لحظات بحرانی را رقم می‌زند ،در حالی ک هیچ یک از اعضای خانواده امیدی به زنده ماندن پدر ندارند، او از اعضای خانواده میخواهد ک او را در این تصمیم گیری کمک کنند؛  او تصمیم میگیرد مانع را از روی پای پدر بردارد در حالی که همه میدانند با قطع شدن پای پدر احتمال زنده ماندن او به دلیل خونریزی کم می‌شود اما تصمیم گیری در لحظات بحرانی گرفته شده است با تلاش بسیار و در اوج ناامیدی همگان

مانع تکان می‌خورد و جسم بیهوش پدر از زیر مانع بیرون آورده میشود، تصمیمی ک از آن ما به تصمیم در لحظه یاد می‌کنیم برای این خانواده سودمند بوده است و با اینکه این کار در ظاهر امری دست نایافتنی بود، با این تصمیم گیری ،به امری ممکن تبدیل شد و جان یک پدر مدیون تصمیم گیری در لحظات بحرانی آن فرزند خانواده بود .‌..

با این مثال ساده و هزاران مثال از همین نوع در این زمینه می‌توانیم به اهمیت تصمیم گیری در زندگی روزمره خود پی ببریم، و در  زندگی خود بهتر و کارآمد تر از مدیریت هنر تصمیم گیری استفاده کنیم .

جناب صائبی کارشناس فرهنگی راه روشن با زبانی گویا نکاتی کارآمد در پاسخ این سوال شرایط خوب تصمیم گرفتن چیست را برای ما ، به اشتراک می‌گذارنند .

به امید فردایی روشن تر. راه روشن …

چه عملی انسان را خوشبخت می‌کند؟

چه عملی انسان را خوشبخت می‌کند؟

روشن است که هرکس رمز خوشبختی را از دیدگاه خود بیان می کند.

یکی در مال و ثروت، یکی در شغل و مقام، دیگری در حسب و نسب و … لکن تمام آن در این نکته مشترکند که خوشبختی یعنی رضایت مندی از وضعیت موجود و خوشبخت کسی است که از وضعیت خود راضی باشد.

به راستی در این دنیای پر از غوغا و در این زندگی های مالامال از مشغولیت ها و گرفتاری ها ،چه کسی سعادتمند است و برای گشودن خوشبختی ، نیازمند چه کلیدی هستیم؟

قرآن کریم نیز در این خصوص ما را اینگونه راهنمایی می کند:

خداوند در سوره مائده آیه 19 می فرماید: امروز روزی است که صداقت راستگویان، به آنها سود می بخشد و باغ هایی از بهشت به آنها ارزانی می شود که از زیر( درختان ) آن جوی آب می گذرد ، آنها تا ابد در آن جاودانه می مانند ، هم خدا از آنها خوشنود است و هم آنها از خدا خوشنود هستند این همان رستگاری بزرگ است.»

در این آیه خداوند پس از ذکر باغ های بهشت با آن همه نعمت هایش ، نعمت خوشنودی و رضایتمندی دوطرفه خداوند از بنده و بندگان از خداوند را بیان می کند و به دنبال آن می فرماید : “ذلِکَ الفَوزُ العَظیمُ ”

این نشان می دهد این رضایت دو جانبه تا چه اندازه واجد اهمیت است زیرا ممکن است یک بنده و عبد غرق

عالی ترین نعمت ها باشد ولی هنگامی که احساس می کند مولی و محبوب و معبود او از او راضی نیست، تمام آن نعمتها و مواهب در کام و جانش تلخ گردد و نیز ممکن است انسان واجد همه چیز باشد ولی به آنچه دارد راضی و قانع نباشد.

بدیهی است آن همه نعمت، با وجود این حالت او را خوشنود نخواهد کرد و ناراحتی مرموزی دائماً او را آزار و شکنجه می دهد و آرامش روح و روان – که بزرگترین موهبت الهی است – را از او می گیرد.

علاوه بر این هنگامی که خدا از کسی خوشنود باشد، هرچه بخواهد به او می دهد و هنگامی که هرچه خواست به او داد، او نیز خوشنود می شود.

براساس آموزه قرآن، بالاترین نعمت این است که خدا از انسان خوشنود و او نیز از خدایش راضی باشد، البته باید توجه داشت که این مسأله سعادت و خوشبختی که در قرآن از آن یاد شده است، مخصوص آخرت نیست و در دنیا هم بالاترین نعمت است.

بنابراین خوشبخت کسی است که خدا از او راضی بوده و او نیز از خداوند و در نتیجه از زندگی و موقعیت و وضعیتش راضی است. چراکه طبق آیه 18 سوره فتح:« رضایت خداوند، سکینه و آرامش را در پی دارد.»

بدیهی است کسی که آرامش دارد خوشبخت است حتی اگر از نظر ظاهری هم مرفه نباشد،چنانکه عکس این مطلب نیز صادق است . پس برای تحصیل خوشبختی باید در جهت کسب رضای الهی گام برداریم.

راه های رسیدن به رضای الهی :

1- صدق و صفای باطن

خداوندکریم در سوره فتح آیه 18 می فرمایند : « لـَـقَد رَضِیَ اللهُ عَنِ المُؤمِنینَ اِذ یُبایِعُونَکَ … ، آنانکه دست به دست پیامبر خدا و رهبر خود دادند و از صمیم دل اظهار وفاداری کردند، مورد رضایت خدا بوده و به آرامش قلبی دست می یابند . آنچنان آرامشی که در میان انبوه دشمنان و در میان سلاح های آماده ی آن ها ، با نداشتن اسلحه کافی، ترس و وحشتی به دل راه نداده و همچون کوه استوار و پابرجا می ایستند.»

لذا الطاف خاص و امداد های الهی شامل حال کسانی می شود که دارای خلوص نیت باشند.

نزول سکینه الهی در صورتی است که صدق و صفای باطن، حقیقتاً وجود داشته باشد و خداوند با علم به خلوص و صداقت فرد ،از او راضی شده و سکینه و آرامش را براو نازل می فرماید.

امیر المؤمنین علیه السلام در خطبه 56 نهج البلاغه وقتی که از پایمردی مسلمانان نخستین و جهاد بی نظیر خود با دشمن سخن می گوید و مخاطبان سست عنصر را مورد نکوهش قرار می دهد، می فرماید :

” هنگامی که خداوند صدق و اخلاص ما را دید ، خواری و ذلت را بر دشمن و پیروزی و نصر را بر ما نازل کرد تا آنجا که اسلام بر صفحه زمین گسترده شد و مناطق پهناوری را برای دین خویش برگزید. به جانم سوگند، اگر ما در مبارزه همچون شما بودیم ، هرگز پایه ای از دین برپا نمی شد و شاخه ای از درخت ایمان سبز نمی گشت .”

2-ایمان و عمل صالح

در آیه 7و8 سوره بیّنه می خوانیم :” اِنَّ الَّذینَ آمَنُوا و عَمِلُوا الصَّالِحاتِ …….. رَضِیَ اللهُ عَنهُمَ وَ رَضُوا عَنهُ ، آنان که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، پاداششان این است که هم خدا از آنها خوشنود است و هم آنها از خدا.”

3- بیم و خشیت از خدا

در آیه 8 سوره بیّنه آمده است :” ذلِکَ لِمَن خَشِیَ رَبَّهُ ، این مقام والا از آن کسی است که از پروردگار بیم داشته باشد.” یعنی رسیدن به مقام رضا، از خوف و خشیت خدا سرچشمه می گیرد. چراکه همین بیم و خشیت، انگیزه ای برای حرکت به سوی هرگونه اطاعت و تقوی و عمل صالح است.

4-کسب علم

بعضی از مفسران با ضمیمه کردن آیه فوق به آیه 28 سوره فاطر که می فرماید: ” اِنَّما یَخشَی اللهَ مِن عِبادِهِ العُلَمؤُا ، تنها دانایان از خدا بیم دارند.” چنین نتیجه گرفته اند که بهشت در واقع حقّ مسلم دانشمندان و آگاهان است و در سایه این خصلت است که انسان به سود و زیان خود اهمیت داده  و برای رسیدن به سعادت و خوشبختی خود تلاش می نماید.

نتیجه گیری

خوشبختی واقعی در رسیدن به مقام رضایت از خداوند و رضایت خداوند از انسان است که حاصل آن نزول آرامش و سکینه به قلب انسان است و برای رسیدن به این مقام باید از ایمان و عمل صالح ، صدق و صفای باطن ، خشیت از خداوند و تحصیل علم کمک گرفت.

اهمیت علم چیست ؟

اهمیت علم چیست ؟

«خداوند متعال صاحبان علم را برترین افراد جامعه می شمارد.»

خداوند علم، عالم و دانشجو را دوست دارد. علم ، رسیدگی و تقویت بعدی روح انسان است .

اصل حقیقت انسان، روح است و جسم، مرکبی برای روح است.

یکی از اسامی روح ، نفس است یعنی آن بُعد ارزشمند وجود انسان .

امیرالمؤمنان علیه السلام مي فرمايند : «من تعجب می کنم از کسی که به جسمش اهمیت می دهد ولی از روحش غافل می باشد. »

یکی از نشانه های اهمیت علم این است که اگر به كسي كه عالم نيست بگويند عالم، خیلی ذوق می کند چون علم، در فطرت و نهاد، ارزشمند است .
چرا خدا به علم بهاء داده است؟
چون علم نور است و هرچه نور بیشتر باشد، در مسیر، حرکت کردن بیشتر می شود.
علم خیلی گسترده است و علوم فراوانند. هر علمی برای بشر مفید باشد ارزشمندتر است.
میزان ارزش بودن هر علمی، مفید بودن آن برای جامعه است .
تمام علوم ارزشمند و مفیدند ولی علم هر چه مفید تر باشد، ارزشمندتر است.
همه علوم به منزله جسم هستند ولی یک علمی به منزله روح است.
فرق جسم و روح این است که روح به تمامِ جسم، حرکت و ارزش می دهد. اگر آن علم باشد، تمام علوم احیا می شود.

امام کاظم علیه السلام فرموده است علم مردم را در چهار چیز یافته ام:
اول: خداشناسی.
دوم: خودشناسی.
سوم: وظیفه شناسی.
چهارم: آفت شناسی.
چرا می خواهیم درس بخوانیم؟

چون هرچه داریم از خداست، کاری در مقابل نعمت ها انجام دهیم.

فهرستی از نیازمندی های مردم تهیه می کنیم و به ترتیب اولویت و با دو ملاک
1- استعداد
2- علاقه
علمی را که می خواهم داشته باشم انتخاب می کنم.
از این طریق علمی را پیدا می کنم که در آن بتوانم خدمت جامعه داشته باشم.
یک جامعه اسلامی در همه قسمت ها عالیترین رشته ها را می خواهد.
از کجا بدانیم علم و تحصیل مورد رضایت خدا هست یا نیست؟
موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند : علم و دانش انسان را از 5 نقطه به 5 نقطه می رساند:
1- توسط آن علم، شک تبدیل به یقین شود.
2-کبر به تواضع تبدیل شود.
3-علمی که از ریاکاری انسان را به اخلاص برساند و هدفش خدا باشد.
4- از دشمنی به دوستی منتقل شود
5- از حرص به دنيا به سوي بي رغبتي به دنيا و از مظاهر دنيا فاصله بگيرد و هدفش خدمت باشد و اسير دنيا نباشد.

استاد عدالتیان