در این مقاله میخواهیم مبحث را اینگونه شروع کنیم که چرا و چگونه به فرزندمان، احترام بگذاریم؟!
به نظر شما، احترام گذاشتن و شخصیت دادن به فرزندانمان تا چه اندازه در آینده و سرنوشت آنها تاثیر میگذارد و وظیفه ما به عنوان یک مادرویا پدر مسئول، در برابر این موضوع، چه میباشد؟
در این بحث، روی صحبت ما، با پدرمادرهایی است که تمام سعی و تلاش خود را میکنند تا فرزندانی، تحویل جامعه دهند که هم مایه افتخار آنها شود وهم به عنوان شخصی تاثیرگذار در جامعه از موقعیت اجتماعی و جایگاه خوبی برخوردار شود؛ از شما به عنوان یک پدرو مادر میپرسیم که به نظر شما، چه روش ها و شیوه هایی را در تربیت فرزند باید به کار برد و چه برخوردهایی در شرایط مختلف با فرزندانتان، داشته باشید که فرزندتان رفتاری مطابق میل شما داشته باشد و بیشتر از پیش، در جامعه بدرخشد ؟!
در این مقاله به سوالاتی از این قبیل پاسخ میدهیم که چگونه به فرزندنمان احترام بگذاریم ؟ چگونه به فرزندمان عزت نفس بدهیم؟ و چگونه به آن ها شخصیتی قابل احترام و مسئولیت پذیر ببخشیم ؟
احترام به فرزند به چه شیوه هایی تاثیرگذارتر است؟
جناب مهرجردی، کارشناس و مشاوره راه روشن به بیان یکی از تجربه های خود در بحث احترام به فرزند، چگونه شکل دادن به شخصیت فرزند و تاثیر تربیت والدین بر رفتار فرزند و اینکه چگونه به فرزندانمان عزت نفس دهیم میپردازند که با یک مثال ملموس اینگونه بحث را آغاز کرده اند :
یکی دو روز پیش، یک مادری با حالت مستاصل و پریشانی، به مرکز مراجعه کرد و به محض اینکه وارد مرکز شد گفت که امکانش هست که صبر کنید تا من پسرم رو به جلسه مشاوره بیاورم؟! درست ۴۰ دقیقه طول کشید تا مادر، پسرنوجوان خود را راضی کند که به مشاوره بیاید تا مشاوربا این نوجوان صحبت کند و دلیلی قانع کننده برای مادر بیاورد که به چه دلیل این فرزند من اصلا درس نمیخواند؟ تمام وقت خودش را به کارهای بیهوده میگذارند و اکثر اوقات در حال بازی کردن با موبایل و کامپیوتر خودش هست، درطول روز ۸ ساعت پای کامپیوتره، اصلا یک دقیقه هم موبایل از دست این پسر، نمیفته؛ این مادر با یک حالت پریشانی و درماندگی میگفت که آمده ام اینجا تا یک دلیل برای من، بیاوردید که به چه دلیل این رفتارها از فرزند من که در تربیت او هیچ کم و کسری نگذاشته ام باید رخ بدهد ؟ و چه رفتاری را باید انجام دهم ؟!
- ایشان اینگونه بحث را ادامه دادند که شاید ۱۰ دقیقه با این فرزند صحبت کردم و کل این ده دقیقه، مادر نیز در کنار فرزندش حضور داشت و در بحث بین مادر و فرزند وقتی خیلی مادر بیش از اندازه مضطرب و حساس بر روی کارهای فرزندش بود به او گفتم که مادر، امکانش هست که شما مشاور فرزندنتان نباشید؟! در کارهای او دخالت نکنید و به او اجازه بدهید که خودش، برای خود و آینده خود تصمیم گیری کند و به این سوال
- که چگونه به فرزندانمان احترام بگذاریم با بررسی موارد و نکات مربوطه به سادگی پاسخ دادم
3 نکته مهم در نحوه احترام گذاشتن به فرزند
در مابین گفت و گو بین مادر و من، میدیدم که یک تایید عجیبی، در حالت چهره این نوجوان ۱۵ ساله مشخص شده است که با زبان بی زبانی به ما میفهماند که واقعا همین طور هست و این حرف دل من هست که بعد خودش نیز، به این موضوع اقرارکرد که من مادرخودم را میخواهم این کسی که کنار من، الان،اینجا نشسته است،روی کارهای من بیش از اندازه حساس هست و مثل یک معلم و مشاورسختگیر در زندگی من حضور داشته است. تمام صحبت های روزانه ما، فقط و فقط به اینکه آیا درس خوانده ای و سرزنش بابت اینکه درس نخوانده ام محدود می شود و مادرم همیشه تمام تکالیف مرا انجام میدهد و این نارضایتی در او از اینکه من همه درس تورا باید به توضیح بدهم و تکالیفت را انجام بدهم تا به الان در اون بوده است. مادر تمام حرف های پسر خود را تایید کرد و انگار که داغ دل مادر تازه شده باشد گفت حتی من باید به جای پسرم امتحان هم بدهم،
در همین جا بود که رو به مادرکردم و گفتم مادر، فرزند خودت را رها کن؛به او توضیح دادم که چگونه به فرزندمان عزت نفس بدهیم؟ چگونه به فرزندمان شخصیت بدهیم؟و چگونه به فرزندانمان احترام بگذاریم؟
به او گفتم که مادر باید بگذاری تا پسرت، روی پای خودش بایستد، باید اجازه بدهی که به دنبال علایق خودش در زمینه شغلی مرتبط با استعدادش برود. به او اجازه بده که با خودش بسنجد، بببیند که واقعا به چه رشته ای علاقه دارد؟!
- در ادامه بحث جناب مهرجردی،اینگونه ادامه دادند که برای پسرنوجوان، توضیح دادم که عزیزم این کاری که گفتی به آن علاقه داری و میخواهی که در آینده این شغل را داشته باشی،باید چه رشته ای را انتخاب کنی؟ گفت من این رشته را انتخاب می کنم، گفتم خب این رشته رو دوست داری باید یکسری کارها برای رسیدن به هدف خودت انجام بدهی که با برنامه ریزی مناسب به هدف خودت و موقعیت اجتماعی و شغلی موردنظرت، با توجه به هوش بالایی که داری برسی.
همان پسر ۱۵ ساله، بعد از یک ربع که از پیش من رفت، تصمیم محکمی برای تغییر زندگی خودش گرفت .
آنطور که مادرش در جلسه بعدی مشاوره، از وضعیت پسرش میگفت به این صورت بود که او تصمیم گرفت که روزی سه ساعت درس بخواند، روزی دو ساعت بازی کند، در کنار درس و بازی، ورزش را هم در برنامه روزانه خودش قرار داد، به طوری که مادرش نیز از رفتاراو، رضایت کامل داشت.
در همان جلسه نیز به مادرش گفتم که درک میکنم که از روی دلسوزی مادرانه خود،نگران آینده فرزند خودت هستی اما با این روش نادرست، هم جای مادر و مشاور و معلم را برای فرزندت پر کرده ای که همانطور که خودت میبینی این کار اصلا درست نیست، تو در اصل یک مادر دلسوزی، مگر فردا صبح هستی که اینقدر نگران آینده فرزند خودت هستی؟!
باید بدانیم که چگونه به فرزندانمان احترام بگذاریم ؟
چگونه به فرزندانمان حرمت نفس بدهیم ؟
و شخصیتی به فرزندانمان بدهیم که در آینده باعث سربلندی ما و اطرافیان خودش شود.
چگونه با نیتی خیرخواهانه، تاثیری مخرب در فرزندمان،به جای میگذاریم؟
این نکته را هم باید در نظر بگیریم که تجربیات ناخوشایند زندگی خودمان را برای فرزندانمان،درس عبرتی سوزناک نکنیم،
مثلا وقتی که خودم به همه محبت کرده ام، اما از افرادی بی محبتی دیده ام، در این وضعیت چرا به فرزند خود می گوییم که عزیزم مراقب باش، به هیچ کس محبت نکنی، هیچ کس در این دوره زمانه ظرفیتش را ندارد؟!
شما باید به فرزندتان اجازه بدهید که با فطرت درونی خودش تمام مردم را دوست داشته باشد، ولی چهارچوب هایی هم برای خودش در نظر بگیرد تا دچار آسیب های ناخواسته نشود.
پس مادر و پدر عزیز، بدانیم که باید بیشتر به این نکته توجه کنیم که فشارو محدودیت ما در قالب محبت پدرومادری، باعث نشود که فرزندانمان در ظاهر حرف ما را قبول کند اما در وجودش، دنیائی از خشم های فروخورده به وجود بیاید وبه شخصیتی ناسازگارتبدیل شود،
پس بیاید به فرزندانمان به عنوان آفریده های آزاد خداوند، نگاه کنیم که هر کدام یک از آن ها باید با توجه به علایق خود برای زندگی خود تصمیم بگیرند و به انتخاب صحیح آن ها احترام بگذاریم.
جناب مهرجردی کارشناس حوزه مشاوره خانواده،موسسه فرهنگی راه روشن، با بیش از چندین سال تجربه در این حوزه،همراهی آگاه در مسیر زندگی برای رسیدن به راهی روشنتر هستند.
نظر شما چیست؟